رفتن


دل نــــــوشته ها ـ آوای دل

 

این شب ها

 

مهتاب ندارم

دلم هوای شرجی میخواهد

کناره رود

نیزار های بلند

یک قایق کوچک

دوتا پارو

دلم رفتن میخواهد

رفتن تا جایی که هوا پر قاصدک های مهربان باشد

که هر کدام در گوشم نغمه ای تازه سر بدهند

و نور 

روی تک تک شبنم ها منعکس شود

دلم آسمان میخواهد

یک آسمان آبی گرفته

که به خاطر من تمام روز را ببارد

نوک انگشتانم

سرد است و تنها

دلم یک طرح گرم قناری میخواهد

تا انگشتانم را روی خطهایش بکشم

دلم آبی میخواهد



نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت 22:25 توسط sokoot| |


Power By: LoxBlog.Com